- پای شیب
- مکانی است در راه مکه و در آنجا عقبه ایست به جهت رمی جمرات که یکی از اعمال حج است
معنی پای شیب - جستجوی لغت در جدول جو
- پای شیب
- پاشیب، پله، پلکان آب انبار، پلکانی که از آن به محلی در زیرزمین بروند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پلکان آب انبار
ستون دیرک تیرک
نوعی از قدح و پیاله شرابخواری صراحی بزرگ دراز که بصورت پای پیل سازند پیلپا گاوزر، حربه و گرزی مانند پای پیلپیلپا، صاحب مرض دا الفیل
لفافه ای که مسافران بر پای پیچند پاتابه
یا پای گیر کسی شدن، ضرر یا جنحه و یا جنایتی بدو تعلق گرفتن
پاکوب، پای باز رقاص بازیگر پای گر
عفیف معصوم عفیفه
پابند، کنایه از مقید، چیزی که پا به آن گیر کند، کنایه از آنچه انسان به آن گرفتار و پای بند شود
دارای پایی مانند پای فیل، فیلپا، پیلپا
رقاص، کوفته شده، له شده، پاکوب
نردبان زینه پایه
جمله ایست که بدان از فصل مشترک ماهیتی پرسش شود و گویند: (ای شی هوفی ذاته) یا: (ای شی هوفی جوهره) ورد پاسخ این سوال فصل واقع شود یعنی جزو ماهیت که بدان ماهیتی از دیگر ماهیات که با او در جنس مشارکت دارند ممتاز شود چنانکه ناطق در جواب ای شی هوفی ذاته در مورد انسان گفته شود: (یکی آن بود که چون از کدامی هزیکی بپرسی اندر خودیش جواب آن بود چنانکه بپرسی که مردم کدام حیوان است ک گویند که: ناطق. پس ناطق جواب کدامی مردم بود. و بتازی جواب ای شی گویند)
پله، پلکان آب انبار، پلکانی که از آن به محلی در زیرزمین بروند
نردبان زینه پایه